به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایسنا، حتی میشنویم که برخی افراد در این دوران دچار تنش، استرس و افسردگی، اختلافات خانوادگی و برخی موارد ناخوشایند دیگر شدهاند. برای غلبه بر همه این احساسات منفی راهکارهای ساده و عملی از جمله مدیتیشن و استفاده از امکانات طبیعی در دسترس تا خواندن کتاب و تن آرامی و ذهن آرامی وجود دارد.
«نیما آذری»، رئیس انجمن مؤسسات گردشگری کشور، فعال حوزه گردشگری و مدرس گردشگری پایدار و اکوتوریسم اعتقاد دارد که گردشگری بر پایه جوامع محلی شکل میگیرد. او همچنین در خصوص طبیعت، گردشگری و توسعه پایدار نظرات جالب و قابلتوجهی دارد. با توجه بهروزهای قرنطینه خانگی که میگذرانیم و دلتنگی انسان برای طبیعت با وی به گفتوگو نشستهایم که حاصل این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
طبیعت مادر انسان و پیوسته یار و یاور انسانها بوده است. اینک این سؤال پیشآمده که چگونه در خانه بمانیم ولی طبیعت را در فضایی کوچکتر در آغوش بگیریم؟
در مورد اینکه طبیعت مادر انسانهاست و اینکه ما در ایام کرونا بتوانیم این ارتباط را برقرار کنیم و رابطه خود با طبیعت را حفظ کرده و بهعنوان یک منبع از آن بهره بگیریم، اولین بحث قبل از بهره گرفتن از طبیعت، حتی قبل از ایام کرونا این بوده که شناخت کافی از آن داشته باشیم؛ یعنی صرف رفتن به طبیعت نیست، اینکه به آن توجه نکنیم و حتی زمان وقتگذرانی در طبیعت، در ذهن خود غوطهور باشیم، درست نیست.
تصور کنید به دل طبیعت رفتید؛ در یک کوهی، یا مثلاً در یک جنگل یا بیابان البته بدون اینکه به آن توجه کنید. به داشتههایش، درونش، به موجودات و روابطش با آن موجودات توجه بکنید، قطعاً اگر شناختی از آن نداشته باشید، لذتی نخواهید برد. اصطلاحاً اینقدر ذهن شما درگیر مسائل ذهنی و کلیشهای خودش، از جمله روزمرگیها و چالشهای زندگی مدرنیته باشد که نتواند با طبیعت ارتباط برقرار کند و آن لذت لازم را نخواهد برد و طبیعت منبع قدرت برای انسان نخواهد بود.
حالا این موضوع را تسری بدهیم به ایام کرونایی، درست است که محدود هستیم، طبیعت برایمان محدود و سفر رفتن نیز ممنوع شده و نمیتوانیم آنطور که باید به گردش در طبیعت برویم، چون این موضوع مستلزم سفر است؛ اما بهطورکلی، طبیعت از زندگی ما رخت برنبسته است.
چگونه میتوان در این ایام و باکم کردن تردد و بیرون نرفتن از خانه بازهم طبیعت را از زندگی خود حذف نکنیم؟
به نظرم برای این کار چند حالت را میتوان در نظر گرفت. اینکه در ایام کرونایی، ما میتوانیم حضورهای حداقلی حتی در فضای شهری داشته باشیم. چه آدم شهری باشیم و چه روستایی؛ اگر آدم روستایی هستیم؛ یک مقدار شرایط بهتر خواهد بود و اگر آدم شهری باشیم در همان حد که روزانه میرویم یک خرید انجام میدهیم، با رعایت ملاحظات بهداشتی، دقیقاً خرید روزانه که تا چهارراه بعدی میرویم؛ میتوانیم در ساعتهای غیر پیک (peak) و ساعتهایی که تجمع نباشد این کار را انجام دهیم.
بحث تجمع بسیار مهم است؛ مثلاً صبح خیلی زود یا شبهنگام حدود ساعت ۹ تا ۱۰ شب و پیادهرویهای ساده اطراف خانه، ۳ تا ۴ کوچه اطراف منزل و با رعایت ملاحظات و در حد یک ارتباطی با طبیعت برقرار کردن. امروزه که هوا به سبب باد و بارانهایی که اخیراً داشتیم و ترددهای کمتر شهری به نسبت پاک است، فارغ از بحث کرونا که میدانیم روی سطوح مینشیند و معلق است، میتوان پیادهرویهای نیمساعته و کوتاه انجام داد.
حالا آسمان شب شفافتر شده. در محیطهای روستایی تجمع کمتر و محیط بازتر است. میتوان از حیاط و پشتبام هم استفاده کرد، سفر به آن معنا نه ولی حداقل در محیط اطراف خودمان، تعداد افراد روستا نسبت به محیط اطرافش و فضای در دسترس بسیار کمتر است، بنابراین میشود پیادهرویهای نیمساعته یا یکساعته رفت و به خانه برگشت؛ البته با رعایت ملاحظات و پروتکلهای توصیهشده. در این دوران ما میتوانیم شناخت خودمان از طبیعت را بالا ببریم، کتاب بخوانیم، بهصورت مجازی ارتباط برقرار کنیم، منظورم فقط شبکههای مجازی نیست. سایتها، مقالات و... همچنین کتابهای مختلف در حوزه علاقهمندی خودمان را میتوانیم مطالعه کنیم؛ مثلاً خود من به حوزه جغرافیا علاقهمند هستم، کتابهای پایه مثل زمین، رابطه موجودات با زمین، رابطه موجودات باهم گونهها، اکولوژیها، البته این علاقه شخصی من است. نمیگویم الزاماً همه علاقه دارند؛ ولی بامطالعه کتاب میتوانیم شناخت خودمان را از طبیعت بالا ببریم، مخصوصاً در ایام کرونایی که شاید زمان و وقت آزاد بیشتری در دسترس انسانها باشد.
در خانه چطور میشود این کار را انجام داد، یعنی هم در خانه بمانیم را رعایت کنیم و هم از طبیعت دور نمانیم؟
خانههای ما معمولاً یا حیاط دارند یا بالکن. نهایتاً پشتبام داریم، الآن هم هوا، بهاری است. درست است که شبها کمی خنک میشود ولی در طول روز هوا گرم است، با یک پیراهن ساده بهاری، نهایتاً یک ژاکت در بالکن یا بالای پشتبام، یک زیرانداز پهن کرد، نشست یک مقداری آسمان را نگاه کرد، حالتی از مدیتیشن و آرامش و تنفس منظم و عمیق داشته باشیم. البته با رعایت ملاحظات. به نظر من اینها روشهایی است که در ایام کرونایی، در کنار مطالعه، آن حس ارتباط با طبیعت را به ما بدهد. بالاخره ما این حسها را باید با حداقلها هم داشته باشیم و یاد بگیریم که چگونه با طبیعت ارتباط برقرار کنیم. به قول شما طبیعت مادر همه انسانها است و انسان باید بتواند آن قدرت و انرژی که در طبیعت هست را بهعنوان منبع و منشأ دریافت کند.
به نظر شما میتوان از روش طبیعتدرمانی (نور خورشید، هوا، آب) بهعنوان راهی برای رهایی استرس از بحران کرونا استفاده کرد؟
ببینید محیط ما یا شهری هست، یا روستایی یا عشایری، اگر محیط شهری است میتوانیم از منابعی که در دسترس داریم مثل نور خورشید، آبوهوا بهره بگیریم. در ساعتهایی که پیک نیستند و با رعایت ملاحظات میشود افرادی بیایند و بهصورت حداقلی در همان محل زندگی ارتباط بگیرند. در بالکن حیاط یا پشتبام ساعاتی را اختصاص بدهیم، برویم نور دریافت کنیم، تنفس بگیریم. با داشتن ماسک هرچند که هنوز به اثبات نرسیده که این ویروس در هوا وجود دارد. ولی بازهم با رعایت ملاحظات میتوان از محیطهای باز مثل حیاط، بالکن و پشتبام استفاده کرد.
همانطور که گفتم به صورتی که در ساعات پیک (اوج شلوغی) نباشد؛ صبح خیلی زود یا عصر با پیادهرویهای اطراف خانه حداقل از حیث نور، هوا و طبیعت بهره برد. نور و آب حالتهایی هستند که ارتباط مستقیم باانرژی دارند. بههرحال اینها منبع انرژی هستند و ما در طب سنتی خود و نه الزاماً بحثهایی در ارتباط با گیاهان درمانی (دارویی) هرچند از آن حیث هم ما علوم طبقهبندیشده داریم موارد تجربهشدهای داریم. از حیث انرژیدرمانی که البته نمیخواهم زیاد وارد آن شوم، بحثهایی هست که شاید یک بخشهایی از آن قابلپذیرش باشد و بخشهایی هم قابلپذیرش نباشد و نقدهایی بر آن وارد باشد، اما به شکل کلی طبیعت منبع درمان و انرژی است. هنگامیکه طبیعت منبع انرژی است معمولاً بهصورت مدیتیشن تا حد زیادی میتوانیم این انرژیها را دریافت کنیم (تمرکز کنیم) و در معرض آن قرار بگیریم.
چطور میشود با محدودیتهای ایام کرونا و قرنطینه کنار آمد؟
حالا در ایام کرونایی هستیم و محدودیتهایی داریم؛ مثلاً نمیتوانیم به درون جنگل سفر کنیم و با پیادهروی در جنگل آرامش بگیریم ولی با همین روشهایی که گفتم؛ و به شکل متداول روشهای مدیتیشن میتوانیم از این نور، یا پیادهروی استفاده کنیم. چون مدیتیشن و پیادهروی روشهایی هستند که اثباتشده استرس را دور کرده و ذهن را آماده میکنند. تمام کسانی که دچار افسردگیهای شدید شدهاند، با توجه به اینکه اکثریت انسانها در بعضی مقاطع زندگی خود از افسردگیهای خفیف تا شدید رنج میبرند توانستهاند با این روشها اندکی آرامگرفته و از حالات بیماری دور شوند.
این موضوع شناختهشدهای برای انسانها است، همه ما دچار استرسها، حالات شبیه افسردگی و تنشهای کموبیش در طول زندگی هستیم. همیشه گفتهاند که ورزش و پیادهروی در طبیعت بسیار برای ذهن کاربرد دارد، چون ذهن را آرام میکند، روشهای مدیتیشن راههایی برای ارتباط با طبیعت است و قطعاً میشود از این روشها بهصورت حداقلی بهره جست. در محیطهای روستایی، مردم راحتتر میتوانند خودشان را به دل طبیعت بکشانند. نه فقظ سفر با وسیله نقلیه، بلکه شامل تپههای اطراف، کوه و جنگل میشود که با رعایت ملاحظات بروند و برگردند؛ بنابراین هر کس باید به محیط اطراف خود نگاه کند و قطعاً این برنامههای منظم روزانه، مدیتیشن، پیادهروی یا هر چیز دیگری، ذهن را آزاد و تن را آرام میکند.
برای مردمان ساحل نیلگون خلیجفارس (بندر بوشهر) به خاطر ماندن در خانه و ندیدن امواج دریا و محروم شدن از قدم زدن روی ماسههای نرم ساحل و... چه شیوه جایگزینی پیشنهاد میکنید؟
در خصوص کسانی که در حاشیه خلیجفارس و دریای عمان؛ که هم در مورد شمال و هم جنوب صادق است ساکن هستند، باید بگویم که شمال کشور محیطهای بسیار فشردهای دارد و قابلمقایسه با جنوب نیست. شما مثال موردی بوشهر را زدید. در جنوب بهطورکلی شهرها به هم فشرده نیستند و مراکز جمعیتی پراکنده هستند، گاهی میبینید شهرها تا ۱۰۰ کیلومتر باهم فاصلهدارند. کموبیش سواحل بکر و آزاد زیاد داریم ولی در شمال کشور معمولاً اینطور نیست. شهرکسازی و ویلا سازی زیاد انجامشده و جمعیت شهری زیاد است؛ بنابراین روی همان جنوب تمرکز میکنیم و در جوامع جنوب کشور هستند، به دلیل عدم فشردگی جمعیتی با رعایت ملاحظات حداقلی، ماسک، دستکش و لباس میتوان به فعالیتهای روزانه پرداخت.
ساحلنشینان میتوانند لب ساحل قدم بزنند و حتی از موهبت آفتاب، ساحل و دریا استفاده کنند. حالا الآن خیلی توصیه نمیکنیم که داخل آب شوند، چون این موضوع نیازمند امکانات ویژه دوش، حوله و سایر شرایط بهداشتی و خاصی است که کار را سخت میکند، همینکه پیادهروی داشته باشند، حتی در محیطهای شهری و در ساعاتی که زیاد شلوغ نیست، تاثیرگذار خواهد بود.
ولی محیطهای روستایی این مشکلات را ندارند، عدم تماس با افراد دیگری که ناقل ویروس هستند. تماس با سطوح عمومی کمتر است، مخصوصاً روستاهایی که کنار ساحل هستند، یکی از بهترین فرصتهاست که شاید حتی در ایام عادی میسر نشود. اکنون در ایام کرونایی، یک فرصت به وجود آمده، هرچند کرونا یک تهدید است و ما را محدود و خطراتی ایجاد کرده ولی میشود با رعایت ملاحظات از این فرصتها استفاده کرد. در شمال کشور به دلیل تجمع زیاد این فرصت ایجاد نمیشود.
کوید ۱۹ در بهار ۹۹ باعث شد ما قدر طبیعت را بیشتر بدانیم و مهربانتر باشیم؟ موافق هستید؟
بله کاملاً موافقم. قدر عافیت را کسی میداند که به یک بیماری گرفتار بشود، الآن ما بیشتر متوجه هستیم وقتی در خانه هستیم چقدر دلمان برای طبیعت تنگ میشود و وقتی به طبیعت میرویم، چقدر با آن نامهربان هستیم. زباله تولید میکنیم؛ حرمتش را با سروصدا میشکنیم. بهجای اینکه به آن توجه کنیم؛ بیتوجهی پیشه میکنیم.
اولاً مطالعهای راجع به آن نداریم و درون طبیعت را جستوجو نمیکنیم. ببینیم چه چیزهایی دارد؟ حرمت وجودیاش را نمیشناسیم. این رابطه اکولوژی را نمیشناسیم بعد در سطح کلان، برنامهریزان محیط شهری، شهری را روی رودخانهها بنا میکنند، بسترهایی که در مسیر رودخانه است و نفوذ آب وجود دارد؛ شهر و خانه میسازیم، توپوگرافیها را تخریب میکنیم که منجر به سیل میشود. چه در سطح برنامهریز و چه در سطح مردم عادی اجتماع که بیارتباط با طبیعت هستیم و هجوم میبریم به طبیعت و مجموعه شرایط تخریب طبیعت را ایجاد میکنیم.
الآن که کرونا آمده و ما انسانها نسبت به آن حساس هستیم، حیاتوحش دارد زندگی عادی خودش را میکند، ما دچار محدودیت میشویم ولی میبینیم که طبیعت روال عادی خودش را طی میکند. ما در درون حیاتوحش نیستیم که طبیعت را تخریب کنیم، حیاتوحش زندگی عادی خود را طی میکند و ما انسانها در خانههای خود هستیم، با خودروهایمان به دل طبیعت نرفتیم بنابراین آلودگی کمتری تولید میکنیم. وقتی باد و باران در ایام نوروز میآید، شاهد هوای صاف و پاکی هستیم و بهاصطلاح هوا دلبری میکند. ما وقتی در ایام ۱۳ بدر به دل طبیعت و صحرا هجوم نمیبریم. البته باید بگویم که ۱۳ بدر سنت پسندیدهای است ولی اینطور هجوم بردن بدون رعایت ملاحظات درست نیست.
امسال طبیعت چقدر بهتر و رو به روال تری داشتیم. دلمان برای طبیعت تنگ میشود و چقدر مهربانتر با طبیعت برخورد میکنیم. احساس این است که به خاطر وجود کرونا یک درصد کل جامعه بشری، بعدازاین ایام کرونا با طبیعت مهربانتر خواهد بود، قدر طبیعت را بهتر میداند و میرود که از طبیعت بیشتر انرژی بگیرد. الآن فکر میکنم افراد نسبت به اصول بهداشتی حساستر شدهاند؛ دستها را مرتب میشویند و... اینیک رفتار و شخصیت متفاوتی را بعد از کرونا به ما خواهد بخشید؛ تا اندکی بهداشت و محیطزیست را که به هم مرتبط هستند، درک کنیم و در کل ارتباط ما را با طبیعت بیشتر و بهتر خواهد کرد. مدیریت بر زباله و غیره در کل ما را بیشتر از قبل به یاد طبیعت انداخته؛ تأثیراتی که بر روی طبیعت داشتیم. حتی اساس داستان که میگوید در چین براثر خوردن خفاش این ویروس منتقلشده، ما را به فکر واداشته است که چرا ما با گونههای زیستی خود به این شکل برخورد میکنیم، یعنی حتی در فکر انتزاعی انسان را به فکر طبیعت میاندازد.
بله من فکر میکنم پس از ایام کرونا، بخشی از جامعه ما به سمت آشتی با طبیعت میرود و آرامآرام بخشهای بیشتری به سمت محیطزیست میروند. از طریق رسانههای اجتماعی و غیره. سرعت توسعه ما زیاد است، مگر اینکه بشر از کرونا درس بگیرد و یک مقدار بیشتر به توسعه پایدار فکر بکند. ما بیشتر به آشتی رابطه انسانها با طبیعت رو خواهیم آورد؛ اینیکی از دستاوردهای کروناست. هرچند کرونا تعداد بیشماری انسان را از بین برد و خیلی از استرسهای روحی و روانی را ایجاد کرد ولی این جز دستاوردهایش است.
چه راهکارهایی پیشنهاد میکنید برای اینکه با طبیعت مهربانتر باشیم؟
ببینید از دیدگاه فلسفی خیلی در مورد این مساله صحبت شده، ما وقتی میتوانیم نسبت به یک موضوع مهربانتر باشیم، ارتباط بهتری بگیریم و در تعامل قرار بگیریم که شناخت بیشتری داشته باشیم. یک مثالی هست؛ وقتی شما از در خانه بیرون بیایید و چهارتا کوچه پایینتر با یک ماشین دیگری تصادف کنید، احتمال اینکه دعوا شود خیلی بیشتر است تا زمانی که از پارکینگ خانه بیرون میآیید و با همسایه خودتان که بیشتر در تعامل هستید و بیشتر شناخت دارید. اگر تصادف هم بکنید احتمال اینکه از خسارت وارده گذشت کنید و بگذرید بسیار زیاد است، به عبارتی سریع دستبهیقه نمیشوید.
اینیک مثال بود؛ همیشه افرادی هستند که به شکل فلسفی با طبیعت برخورد میکنند، وقتی میتوانی با طبیعت مهربانتر باشی که از آن شناخت داشته باشی و تا شناخت نداشته باشی آن اهمیت را کسب نمیکنی؛ مثلاً تا نقش خرس در جنگل راندانی، چه بهعنوان مخلوق خداوند و چه بهعنوان حلقه زیستی در طبیعت که در آن اکولوژی یا سیستم نقش دارد یا نه؛ آنقدر شناخت نداری که آن فاجعه سوادکوه رخ میدهد. در حقیقت ما به آن شکل موجودات را شکنجه میدهیم، نابود میکنیم و از بین میبریم و همگی حاصل شناخت است. اولاً خودمان باید از طریق مطالعه شناخت پیدا کنیم و این اولین اصل است، مطالعه و بازدید میدانی؛ و بعد آن را به فرزندانمان هم یاد بدهیم.
من بیشتر از ایام غیر کرونایی صحبت میکنم، بخوانیم و بعد برویم و در طبیعت ببینیم و این لمس را در طبیعت داشته باشیم که باعث میشود شناختمان بیشتر و بیشتر شود و حساستر شویم. در حقیقت برای ما نهادینه شود که اینها دارای ارزش هستند و آن شناخت باعث میشود که به خودمان آن جرات و جسارت ندهیم که آن را نابود کنیم. اولین اصل شناختن با دیدن و لمس کردن است ولی در درازمدت باید روی فرزندانمان و برای نسل آینده کار بکنیم؛ مثلاً آن مکتب مدرسه طبیعتگردی که دنبالش هستیم را رونق دهیم. امروزه خیلیها معتقدند گردشگری کودک هم رونق داده شود. بحث طبیعتگردی مساله مهمی است که کودک وارد آن شود و آموزش ببیند.
نظر شما